کلمه آخر Secret Of زندگی نامه امیررضا دلاوری
Wiki Article
نقشه این بود که پس از در اختیار گرفتن شیراز توسط حاج ابراهیم، لطفعلیخان را در چادرش سر به نیست کنند. از روز سهشنبه دهم اسفند ۱۳۹۵ تا پایان هفته به علت برگزاری مراسم ایام فاطمیه همانند ماه محرم و صفر پخش نشد. پانزده روز پیش از اینکه قشون از شیراز به سمت اصفهان حرکت کند مسئله را با لطفعلیخان مطرح کردم و به زانو افتادم و از او خواستم تا حاج ابراهیم را بازداشت کند اما او با بیاعتنایی گفت: وقت حرکت قشون نزدیک است و اگر حالا او را بازداشت کنم همه چیز مختل میشود. از زمان کریمخان زند دو برادر به نامهای محمدخان و عبدالله خان بر این شهر حاکم بودند. این تصمیم خان زند پیامدهایی برای او داشت چرا که باعث ایجاد اختلاف میان او و حاج ابراهیم کلانتر شد و در سقوط نهایی لطفعلیخان و سلسله زندیه نیز تأثیر گذاشت. آغامحمدخان همچنین جواهرات و داراییهای سلسله زند که از زمان کریمخان از «جمیع ممالک روس و زوم جمع نموده و در عمارت مبارکات نصب فرموده بودند» را نیز با خود به تهران برد. او فرزند جعفرخان زند، نوه صادقخان زند و نوه برادری کریمخان زند، بنیانگذار سلسله زندیان، بود. لطفعلیخان زند به سوی بم روانه شد و آنجا جهانگیرخان و یارانش به صف سربازان زند پیوستند. Data was gener ated by GSA Content Generator Dem oversion .
تاریخ تولد امیر رضا دلاوری
اما آنها باز هم تلاشی نکردند تا نرماشیر و بم را تسخیر کنند. چهار ماه در کرمان ماند تا اینکه در جریان محاصره شهر توسط آقامحمدخان، مورد خیانت واقع گردید و مجبور شد تا به سوی بم فرار کند اما حاکم شهر او را دستگیر کرده و به قاجارها تحویل داد. در نتیجه منتظر ماندند تا فرستادگان آغامحمدخان برای تحویل گرفتن اسیر، خود را به بم برسانند. این نیروها که تعدادشان را ۳۰۰۰ نفر نوشتهاند بیرون از شهر به لطفعلیخان بپیوستند. سپس برخوردارخان و محمدعلیخان را برای مشورت در مورد امری «فوری» به خانه خود احضار کرد و با کمک سربازانی که در خانهاش مخفی شده بودند، آن دو را بدون خونریزی دستگیر کرد. به سوی کرمان روانه شد، در سیرجان و بردسیر مورد استقبال قرار گرفت. خان قاجار که از قدرتگیری مجدد لطفعلیخان و حمله زندیان به شیراز بیمناک بود، سپاه خود را آراست و در شوال سال ۱۲۰۸ قمری به سوی کرمان روانه شد. پس به دست و پایم افتاد و گفت: فرار کن، فرار کن، جز غران همه چیز را از دست دادهای. بدین ترتیب، زندیان از اینکه برادر ساکن لار دست به شورش نخواهد زد اطمینان حاصل میکردند. صدای زالخان به گوشم خورد.
این نامه را در مجلس با صدای بلند خواندند. قجریان سپس، با این خبر که لطفعلی در نیریز است، از راه سروستان خود را به آنجا رساندند. بیبیخانم مدام به حرمسرای دربار رفت و آمد داشت و عادت داشت با خطی ناخوانا روی دیوار بنویسد و ناصرالدین شاه با دیدن این نوشتهها دستور داد بیبی به زنانی که در حرم آموزش میدیدند، بپیوندد. آقامحمدخان پدر و مادر امیر رضا دلاوری هم دستور داد تا او را کور و سایت من شکنجه کنند. آغامحمدخان شهر را محاصره کرد و لطفعلیخان نیز دستور داد تا صد عراده توپ را بر بالای برجها آوردند تا جلوی پیشروی او را بگیرند. آغامحمدخان قاجار، فاتح نبرد شهرک، یک روز در میدان نبرد ماند تا مجدداً نظم و آرایش سپاه خود را برقرار سازد. این محاصره چهار ماه طول کشید؛ زیرا شهر لار مشتمل بر دو قلعه درونی و اندرونی بود و دو سمت دیگر شهر به کوهی بلند متصل بود که کار را برای تسخیر شهر سخت میکرد. This has be en gen erated with the help of GSA Conte nt Gener ator DE MO!
بعد از ۱۸ سال که مجدد قابوس به قدرت و حکومت رسید سامانیان قدرت خود را از دست دادهبودند و قدرت مهم سلطان محمود بود. بعد از آن قابوس، ابونصر بن محمود حاجب را که نزد او آمده بود، به مواجهه با نصر فرستاد. در آن هنگام فیروزان بن حسن بن فیروزان، که از جانب آل بویه فرمانروای گرگان بود، خود را برای مواجهه با طرفداران قابوس آماده کرده بود. ↑ مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۲۳. ↑ پری، تاریخ جامع ایران، ۷۰۷. ↑ طباطبایی، تاریخ جامع ایران، ۵. ↑ «زمانِ پایان «یاغی» مشخص شد». و در ۲۱ مهر ۱۳۹۴ پایان یافت. اما پس از مشاهده تحرکات لطفعلیخان زند، پیکی را نزد آغامحمدخان قاجار فرستاد و او را در جریان اتفاقات قرار داد. در همین زمان بود که صیدمرادخان زند، پدرش را به قتل رساند و سر به شورش برداشت. لطفعلیخان کرمان را محاصره کرد اما موفق به تسخیر آن نشد. شمار سربازان لطفعلیخان از ۳٬۰۰۰ تن متجاوز نبود، درحالی که نیروهای آغامحمدخان را چهل هزار نفر نوشتهاند. چون شب موعود رسید، خان زند به همراه ۳۰۰ تن از یارانش به سمت دروازه به راه افتاد اما به سرعت متوجه شد که دامی برای او پهن شدهاست. سپس ابرکوه را تسخیر کرد، گروهی از مردانش را آنجا باقی گذاشت و به سمت داراب رفت.
Report this wiki page